ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت شصت و هشتم
زمان ارسال : ۳۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
برای لحظهای نفسم میره و قلبم از تپش میفته. میخواستن من رو بکشن؟ سایه به سایهم میومدن و منِ سربه هوا نفهمیدم؟ گردنبندی که دور گردنمه نمیذاره سر بچرخونم. بلند میزنم زیر گریه که سامیار دستپاچه بلند و روی صورتم خم میشه:
-ماهی؟ ماهر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
طنین
۱۸ ساله 00*فارغ نه فارق